با شمشیر پلاستیکی به جنگ تحریم ها رفتیم «اطلس پلاستیک»

با شمشیر پلاستیکی به جنگ تحریم ها رفتیم


حسن صادقی : با «شمشیر پلاستیکی» به جنگِ تحریم‌ها رفتیم

«لوازم خانگی» متورم‌ترین بخش مصرفی خانوار است. اقتصاد ایران نقشه راه ندارد .



معاون دبیرکل خانه کارگر، میگوید: «افزایش چند مرحله‌ای قیمت‌ها، ناکارآمدی در تولید قطعات یدکی با سرهم‌بندی قطعات دست چندم وارداتی و اجناس بنجل و ارزان اتفاقی بود که رخ داد و گلایه رهبری را در سخنان اخیر ایشان به دنبال داشت.»

به گزارش خبرنگار ایلنا، «راه نجات اقتصاد ایران تولید دانش بنیان و تولید اشتغال محور هست»؛ مدتی است که این نسخه برای مقابله با رکود تجویز می‌شود اما جسم بیمار اقتصاد ایران، از پذیرش آن سرباز می‌زند. شاید یکی از دلالی این نپذیرفتن، عدم شناخت اقتصاد باشد؛ علمی که فارغ از رویکردهای طرفداران حمایت از طرف عرضه یا طرفداران حمایت از طرف تقاضا، بر ایجاد تعادل در تخصیص منابع یا همان تقسیم بهینه منابعِ محدود در عوض تامین خواسته‌های نامحدود، تاکید می‌کند. ما گاه اما به جای دستور گرفتن از اقتصاد، به آن دستور می‌دهیم تا چگونه رفتار کند و چگونه خود را با خواسته‌هایمان تنظیم کند؛ در حالی که اقتصاد با تخصیص بهینه منابع کار می‌کند و بر اساس کنش‌های مولد، سطح عرضه و تقاضا را بازسازمان می‌دهد. در این شرایط، رهبری در دیدار روز ۱۰ بهمن ماه با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی صراحتا خواستار تهیه «نقشه‌ی راهبردی و مدیریت جامع» برای اقتصاد ایران شدند تا کشور بتواند مبتنی بر نیازهای خود و الزامات صنعتی، با الزمات اقتصادی هماهنگ شود. در گفتگو با حسن صادقی (معاون دبیرکل خانه کارگر) برخی نکات مهم مطرح شده در این دیدار را بررسی کردیم.

رهبری در دیدار اخیر خود با تولیدکنندگان تاکید زیادی بر تولید دانش‌بنیان داشتند؛ البته در گذشته هم بر این موضوع تاکید داشتند و خواستار انسجام اقتصادی کشور بر مبنای این شیوه تولید شده بودند. تاکیدات مقام معظم رهبری تا چه اندازه، بکار بسته شده است؟  

رهبری همواره دغدغه تولید دانش بنیان را داشتند؛ البته نگاه تک بعدی ندارند و نگاهشان به فرایندهایی که به سازماندهی تولید و رشد اقتصادی منجر می‌شوند، گسترده است. در واقع طیف متنوعی از فرایندها را مد نظر دارند. ایشان به اقتصاد تولید محور نگاه عمیقی دارند. نگاهشان منبعث از کار و تولید مولد است. کمتر سالی را دیدم که رهبری بر روی آن نامگذاری کنند اما به تولید و اقتصاد و اشتغال مولد ارتباطی نداشته باشد. ایشان معتقدند که تولید باید بر بستر جذب سرمایه، سازمان داده شود. این یعنی اینقدر تولید مزیت داشته باشد که اشتغال در تولید و صنعت شکل گیرد و نه در خارج از آن. اگر این نگاه مورد توجه قرار می‌گرفت، امروز اقتصاد ایران مزیت خود را در عدم سرمایه‌گذاری، اشتغال پایدار، جذب سرمایه خارجی و… نمی‌یافت؛ علت آنهم هم بخشی‌نگری نسبت به بیانات رهبری، نمایشِ اجرای بیانات ایشان، شکل نگرفتن سواد اقتصادی و درک جایگاه بخش مولد است. زمانی که از تولید صحبت می‌کنیم یعنی درست نگریستن به زایش ثروت و ایجاد درآمد و اشتغال برای مردم نه تن دادن به اقتصاد درون‌گرا و در خود مانده.

رویکرد و راهبردی که رهبری در دیدار با تولیدکنندگان مطرح کرده‌اند، تا چه اندازه نسبت به گذشته متفاوت بود؟ ایشان چه پیام جدیدی را در زمینه تولید و اشتغال داشتند؟

در سخنرانی اخیر و رویکردهای سال ۱۴۰۰ هم، رهبری به فراتر از شعارهای سالیانه گام نهادند؛ یعنی فرمودند که حمایت از جهش تولید با محوریت تولیدات داخلی. این یعنی اِی سرمایه‌گذار، اِی سیاست‌گذار و اِی دولت، بیایید روی تولید متمرکز شوید و اِی بازار سرمایه بیا بر روی تولید دانش‌بنیان و تولید مبتنی بر تامین نیازهای داخلی با مزیت رقابتی، متمرکز شو. اگر کنشگران بازار، فعالان اقتصادی و کارفرمایان، قانونگذار و تدوین‌کنندگان مقررات نتوانستند از این دستورالعمل رهبری استفاده کنند، حتما به کوتاهی خودشان برمی‌گردد؛ در واقع کم‌کاری و بی‌لطفی داشته‌ و به سودهای بازارهای غیرمولد چشم داشته‌اند.

در واقع می‌گویید عواملی که باید در خدمت رشد اقتصادی باشند، روی سودهای کوتاه مدت متمرکز شده‌اند؟

اینها به جای اینکه از مزیت یاد شده برای خود استفاده کنند و تنوع تولید را با قیمت‌های پایین ممکن کنند، تنوع تولید را کم، قیمت را زیاد و کیفیت را کاهش دادند تا به جای تولید در خدمت گرانی و افزایش نرخ تورم باشند. در این زمینه تولیدکنندگان لوازم خانگی و چند تولیدکننده خاص این حوزه، بیشترین فرصت را از محدویت در آزادی رقابت و محدودیت در عرضه، نصیب خود کردند؛ بطوری که لوازم خانگی را به متورم‌ترین بخش مصرفی خانوار تبدیل کردند. این توصیه رهبری و این نگاه مثبت ایشان اگر در معنای واقعی خود، برداشت می‌شد، حوزه صنعت و کارفرمایی می‌توانست برای خود راه نجات بیابد اما به جای حسن استفاده، سوءاستفاده کردند. افزایش چند مرحله‌ای قیمت‌ها، ناکارآمدی در تولید قطعات یدکی با سرهم‌بندی قطعات دست چندم وارداتی و اجناس بنجل و ارزان اتفاقی بود که رخ داد و گلایه رهبری را در سخنان اخیر ایشان به دنبال داشت.

    زمانی که شخص اول مملکت این قدر به این موضوعات توجه دارند، اما ما از آن‌ها سوءاستفاده می‌کنیم و دچار فرصت‌سوزی می‌شویم، ناراحتی ایشان را رقم زده‌ایم. پیام رهبری همواره برای ما چراغ هدایتی است؛ حالا چه در جذب سرمایه و چه در اقتصاد مولد؛ ایشان به این نکته به خوبی اشراف دارند؛ هر کشوری که اقتصادش مولد باشد، می‌تواند اشتغال مولد ایجاد کند که این به تولید اشتغال و زایش مجدد ثروت، منتهی می‌شود. در مقابل کشوری که خلاف این مسیر را طی کند، با اینکه ظاهر زیبایی پیدا می‌کند و به رشدهای اقتصادی بالا دست می‌یابد اما به زودی در مسیر سقوط اقتصادی و فقر پا می‌گذارد. رهبری متوجه شده‌اند که ما به جای مسیر اول به مسیر دوم پا گذاشته‌ایم به همین خاطر دلسوزانه در حال تذکر دادن هستند تا هرچه سریعتر خود را از مسیرِ غلط درآوریم.

رهبری ضمن اشاره به ناکامی‌های تولیدکنندگان، خواهان ترسیم نقشه راه صنعت و تصویب آن شدند. این نقشه باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

برای ارائه پاسخ این پرسش، از گذشته مثالی را می‌آورم. پیش از انقلاب یک قرارداد تجاری میان ایران و چین منعقد شد. بر اساس این قرارداد، ایران به چین اتوبوس، مینی‌بوس، ماشین‌های کشاورزی و ادوات مربوطه را می‌فروخت و چین هم محصولات کشاورزی مورد نیاز ایران را تامین می‌کند. اما امروز چین کجاست و ما کجاییم؟ ایران چند سال قبل از چین صنعت خودروسازی خود را متحول کرد؛ در حالی که چینی‌ها آن زمان مشغول تولید دوچرخه بودند. چینی‌ها زمانی که با سه چرخه‌های پایی مسافرکشی می‌کردند ما بهترین خودروی منطقه را تولید می‌کردیم و به عنوان تاکسی در اختیار مردم قرار می‌دادیم. ایران بهترین اتوبوس‌های ایران‌پیما و بهترین مینی‌بوس‌ها را تولید می‌کرد. الان چه شده که چین بهترین خودروها را تولید می‌کند و خودروسازی‌های به اصطلاح ملی، پلتفرم‌های چند دهه پیش فرانسوی‌ها را مونتاژ می‌کنند؟ اینجاست که رهبری می‌فرمایند، الگویی برای صنعت تهیه کنیم که مبنای توسعه و بروز شدن را در خود داشته باشد. این نقشه صنعتی، نقشه راه هم محسوب می‌شود؛ نقشه‌ای که ما را به‌روز نگه دارد و نقشه‌ای که ما را از مونتاژ و سرهم کاری و جا زدن آن به اسم «صنعت داخلی» بازدارد.

    با این نقشه‌ی راه اگر خودرو می‌سازیم، باید به معنای واقعی ملی باشد. در حال حاضر کدام خودرو را کاملا ملی تولید می‌کنیم؟ اگر تولید ملی داریم، چرا باید برای ساخت «کیسه هوا» دچار مشکل باشیم؟ چرا برای ساخت ترمز ABS دچار مشکل هستیم؟ رهبری از موضوعی سخن می‌گویند که چین در آن پا گذاشت اما روسیه از پس آن برنیامد. چین برای اقتصادش نقشه راه کشید؛ نقشه‌ای مبتنی بر عبور از اقتصاد کشاورزی صرف به اقتصاد صنعتی چند بعدی. چین نقشه راه دارد و ما کورمال و کورمال حرکت می‌کنیم. ما هیچگاه یک نقشه مدون، تعریف شده و حساب شده که بتواند از کوچه پس‌کوچه‌های تاریک و مبهم خارج‌مان کند، در دست نداشتیم. از آنجا که کورمال کورمال حرکت می‌کنیم، هم در شاخص‌های مربوط به اقتصاد کلان و هم در شاخص‌های اقتصاد خُرد، کورمال کورمال، حرکت می‌کنیم.

در واقع با یک انسداد ساختاری مواجه شده‌ایم؛ انگار که با دست خود دیواری ساخته‌ایم و خود را با سرعت به همین دیوار کوبانده باشیم!

بله، حتما نتیجه این می‌شود که به دیوار برخورد کنیم. صنایع کفش ایران به کجا رسیده‌اند؟ صنایع فرهنگی ما به کجا رسیده‌اند؟ صنایع ملی ما به کجا رسیده‌اند؟ خودروسازی کشور و لوازم خانگی به کجا رسیده‌اند؟ علت به هیچ جا نرسیدن ما، این است که راه چینی‌ها را نشناختیم و مدعی خودکفایی هستیم. چین می‌گوید یک حقیقتی هست و من از درون آن واقعیات را استخراج می‌کنم. واقعیت این است که باید خود را با جهان امروز حرکت دهیم و به‌روز کنیم. واقعیتی هست به نام تکنولوژی، واقعیتی هست به نام اقتصاد مولد که اگر در آن حرکت نکنیم، نمی‌توانیم جذب سرمایه خارجی را داشته باشیم. چون چین واقعیت را از درون حقیقیت درآورده توانسته نقشه راه خود را استخراج کند؛ در نتیجه صنعت چرمش، صنعت خودرواش و صنعت اسباب‌بازی سازی‌اش راه و روش اختصاصی خود را دارد.

    اگر چین زمانی دنباله‌رو بود، امروز خط مشی صنعتی خود را دارد. باید پرسید که «چینِ کمونیست» امروز چه چیزی را تولید نمی‌کند؟ به حدی در قضایای تولید و تجارت خوب خود را به جلو رانده، که آمریکا را هم نگران کرده است؟ چین شعار نداد، سرش را پایین انداخت و کارش را انجام داد. باید عمل‌گرایی چینی را به کار می‌بستیم درگیر شعارزدگی نمی‌شدیم.

به جای عملگرایی در پی تریبون راه انداختن برای کوبیدن این و آنیم. نگفتیم این خوب طراحی کرده احسن بر او؛ این خوب تولید کرده احسن بر او؛ این خوب برنامه‌ریزی کرده احسن بر او. به جای اینها هرکس که خوب دیگران را به باد انتقاد گرفت و خود هیچ در چنته نداشت را تشویق کردیم و بر او احسن گفتیم! رهبری می‌فرمایند اینها را رها کنید و راه صنعتی شدن را در پیش بگیرید تا به تکنولوژی و اقتصاد مولد دست یابید. برای اینکه یک کشور، موفق باشد، باید اقتصادش را در ریل مولدسازی قرار دهد. برای اینکه اینقدر مزیت در اقتصاد ایجاد کنم که اشتغال آبرومندانه حفظ شود نه اشتغال کاذب و پرهزینه، باید به نقشه را دست یابیم. رهبری می‌فرمایند که اقتصاد و اشتغال غیرمولد را که پناهگاه رانت و چپاولِ سرمایه شده را ناامن کنیم. رهبری می‌خواهند که سرمایه در کارخانه‌جات به جریان بیفتد نه در مال‌سازی و شهرک‌های مسکونی چند صد میلیاردی.

رهبری در بیانتشان به مسئله تحریم‌ها و تاثیر آن‌ها بر اقتصاد ایران اشاره داشتند اما همزمان به کم‌کاری‌ها هم اشاره داشتند. در تعیین عوامل موثر بر کاهش اندازه اقتصاد ایران، تحریم‌ها را بیشتر موثر می‌دانید یا سهم بیشتری برای کم کاری قائل هستید؟ کم کاری در چه حوزه‌ای بیشتر به معیشت مردم آسیب زده است؟

ابتدا توجه داشته باشیم که ایران در نظامی‌گری و صنایع هسته‌ای برتری نسبت به چینی‌ها ندارد، اما چگونه است که ما را تحریم می‌کنند و چینِ ابرقدرت را نه؟ چون اقتصاد ایران نقشه راه ندارد؛ چون صنعت ایران، نتوانسته در زنجیره جهانی «تقسیم کار» قرار گیرد، پس راحت هم تحریم می‌شود، راحت کنار گذاشته می‌شود. تحریم برای اقتصادهای جدا مانده از جهان، سم است. رهبری این موضوع را به درستی تشخیص داده‌اند و تاکید دارند که تحریم‌ها «بلاشک» تاثیرگذار بوده‌اند اما به صورت غیرمستقیم یادآور می‌شوند؛ اینکه نتوانستیم در اقتصاد بین‌الملل جایگاهی را برای خود بیابیم تا تحریم بر ما اثر نکند، ناشی از کوتاهی خودمان بوده است. در نتیجه در بیاناتشان سهم تحریم‌ها را منکر نمی‌شوند. تحریم حتما عامل کاهش رشد اقتصادی کشور بوده است اما باید از خود بپرسیم که چه کرده‌ایم که دنیا از جدا کردن ما از خود نگران نیست.

    پرسش این هست که تحریم، توانست ما را بر نظارت بر ضعف‌های ساختاری منجر به کاهش شاخص‌های موثر اقتصادی توانمند کند؟ به نظر من پاسخ یک نه بزرگ است. در نتیجه هم تحریم شدیم و هم درنیافتیم حالا که از تحریم‌ها هزار تا ۲ هزار میلیارد دلار زیان دیده‌ایم، باید چه کنیم تا مجدد آسیب نبینیم.

در نتیجه سهم کم کاری‌ها زیاد است اما باید این را هم بگویم که سهم تحریم در خلق ناکارآمدی بزرگتر است. نمی‌توانیم همه مشکلات را بر گردن کسانی که با هزار و یک تحریم بودجه را بستند، بیندازیم؛ منتها یک مشکل که خیلی جدی به کم کاری برمی‌گردد، ناتوانی در ایجاد شبکه توزیع کالاهای اساسی است. اگر توزیع کالاهای اساسی دارای نظم و نظام بود، می‌توانستیم بخشی از مشکلات موجود را حل کنیم تا مردم بسیار کم هزینه‌تر به اقلام مهم سبد مصرفی خود دست یابند. از این جهت مشکلات معیشتی مردم تشدید شد؛ آنهم در شرایطی که هیچ راهبرد صنعتی برای تقویت اقتصاد مولد نداشتیم و با «شمشیر پلاستیکی» به جنگِ تحریم‌ها رفتیم.

تصاویر مرتبط